تاریخ انتشار:

برگی از دفتر خاطرات یک شاگرد تنبل و درس نخوان

برگی از دفتر خاطرات یک شاگرد تنبل و درس نخوان
اصلا نمیدونم در مورد داستانهای مشاوره تحصیلی و برنامه ریزی درسی از کجا بخوام شروع کنم ولی باید بگم … باید بگم چون دیگه نمی تونم تو خودم نگه دارم … ولش کن چرا این حرفارو میخوای بگی …تو هم بیا و شروع کن مثل فیلم ها اقدام به بدترین اعمال … ولش کن … تو آدم بشو نیستی. خدا چی بگم .. چی کار کنم … بازم شد یه غروب جمعه بازم اون غم همیشگی …
یادمه اوایل خیلی ذوق و شوق داشتم وقتی جمعه میشد به خیال خودم فکر میکردم شنبه، آره شنبه اول هفته بالاخره فردا میاد … ولی الان چی …یادش بخیر گفتم که از آزمون اول قلم میرم و ثبت نام می کنم و باهاش می خونم و ال و بل و ….
بیچاره بابام هم حرفی نزد برای هر تدریس خصوصی فیزیک و تدریس خصوصی شیمی و تدریس خصوصی ریاضی
گفت اگه در زمینه مشاوره تحصیلی و برنامه ریزی درسی فک میکنی لازمه من حرفی ندارم … الان چه جوری تو چشماش نگاه کنم … آخه دیگه سنی ازش رفته … خودم هم میدونم که بعد از بازنشستگی دیگه اون شغل سنگین رو انتخاب نمی کرد … همش به خاطر من بود … بنده خدا دلش خوشه داره برای من خرفت شرایط خوب را در همه مورد حتی تدریس خصوصی ریاضی، تدریس خصوصی زبان و تدریس خصوصی انگلیسی داره فراهم میکنه که درس بخونم …. خاک بر سرت … با بابات هم رو راست نبودی … بیچاره چقدر جلوم شرمنده شد وقتی اول سال خرج و دخل کلاس کنکورهای بچه های مردم رو بهش گفتم و ازش بازخواست کردم که چرا منو از اول نفرستاده غیرانتفاعی توپ . ولی داشت چک و قرارداد خرج و دخل کلاس کنکور و آزمون را میداد و امضا میکرد ، دقیقا میشد از چهره اش خوند که چقدر استرس پاس کردن اونا رو داره.
بالاخره نمیگم وضعمون خیلی بده ولی خوب پول تو خونه ما از اولش با حساب و کتاب اومده . دیگه خسته شدم، این پارک هم شده برام مرور جمعه های یه هفته در میون که از 7 از خونه میزنم بیرون و دم ظهر برمیگردم … مث مترسک … آره مثلا باید میرفتم آزمون میدادم …دیگه روم نمیشه اونجا هم برم .. آخه چی شد … چی شد به من ؟ دیگه از مرورش هم خسته شدم خیر سرم اون همه ادا و افه اومدم که من دانشگاه آزاد برو نیستم و جنمش رو دارم و میخونم واسه دولتی با همه کلاس خصوصی ها با تدریس خصوصی شیمی یا تدریس خصوصی ریاضی خوبی کخ داشتم، با تدریس خصوصی زیست خوبی که داشتم، به بابام اگه این وسط می گفتم برای کنکورم تدریس خصوصی اتوکد و تدریس خصوصی تری دی مکس هم می خوام نه نمی گفت! … الان فکر میکنم که همون آزاد هم اگه ازم امتحان بگیرن هیچی نمیشم …بدتر از همه اینه که وقتی اون خواهر کوچکترم ازم یه سوال درپیت حتی اول ، دوم دبیرستان هم میپرسه به خیال خودش چون من کنکوری ام و دیگه الان اینا رو فوت آبم … اولش نمیتونم حلش کنم … به قول خودمون لازمه یه تقلب به درسنامه اش بزنم. برام تکراری شد روزها و هفته ها … دیگه کارم از امروز و فردا کردن و شنبه کردن ها و … گذشته … من انگار محکوم شدم به فنا ….آخه چند سال باید عقب بمونم … چقدر باید به خودم و خدا قول بدم و بازم دست دست کنم … از خودم متنفرم … دیگه بدم میاد ولی این غرور لعنتی و ترس اجازه نمیده بیام و جلوی بابام و مامانم بگم … ”منومیبینی … میبینی پشت کنکور موندم … آره هیچی نشدم … هیچی … همون پارسالشم بهونه آوردم که کنکور اتفاقی خراب شد ….”دیگه… برای کلاس کنکور و تدریس خصوصی و معلم خصوصی و کلاس خصوصی  کارم شده چاپ کردن از رو تخته وایت برد و هیچی نمی فهمم … آخه خودم میدونم که چیزی از قبلش نخوندم چقدر استاد تدریس خصوصی فیزیک بهم می کفت باید خودت هم مرور کنی، سر تدریس خصوصی زبان هم همیشه میگن که برای تدریس خصوصی انگلیسی باید خودت هم تلاش بکنی… سر آزمون ها هم فقط تو فکر تقلب و اینکه چشمای دزدم یه لحظه بره رو پاسخنامه کناری و از روش چند تایی رو شکار کنم … امتحانات معلمارو هم که نگو … از الان تو افسردگی پاس کردن فیزیک هستم، بعد از اینهمه کلاس خصوصی فیزیک و تدریس خصوصی ریاضی !
البته تابلو هست که معدله زیر 16 هست وای مثل وقتی که بعد کلی تدریس خصوصی آیلتس یا تدریس خصوصی تافل بخوای به بقیه بگی نمرم شده مثلا 3 ولی خوب بازم برای اون بیچاره ها گفتم که مامان من من دارم واسه کنکور میخونم و معدل چهارم مهم نیست و حتی شاگرد اولمون هم کم شده … خیلی برام سنگینه وقتی پسر خاله و عمه میپرسن که خسته نباشی … چه خبر از کنکور … داری کورمیشی انقدر که درس میخونی و منم با فراموشی مدرن خودم و با یه لبخند تصنعی میگم بله … قسمت بدش اینه که که میگن ایشالا امسال تهرانی دیگه …. نه دیگه هیچ جوری امیدی نیست …این همه کتاب و …. تازه فک میکردم میتونم واسه هر درس همش رو بخونم و کار کنم … خیر سرم …ولی الان فقط باید یه دستمال بردارم و برم تار عنکبوت هاش رو پاک کنم . تازه یه چیز جالب بین خودمون باشه با این همه فلاکت چه شخصیت نارسیستی (خود شیفتگی) هم دارم. خودت هم میدونی هیچی نیستی … هیچی … الان همش فکر و خواب و خیال هست . انقدر سستی ها درم ریشته دونده که رفتم به سمت مسکن ها … هم مسکن های جسمی و هم روحی . دلم میخواد گریه کنم که چرا ولی میدونم که هیچ چیز در داستانهای مشاوره تحصیلی و برنامه ریزی درسی تغییر نمیکنه و درست نمیشه تا خودم همت نکنم. همون جور که از اول سال تا حالا هیچی تغییر نکرد .تودرسخوان سال های قبل الان شخصیتت مثل ی آدم برفی بعد از ی روز آفتابی هست . هر لحظه که میگذره انگار داره ازش میره ه ه . دیگه یه جورایی برام همه چیز محرز شده که این روزها هم میاد و میره و تموم میشه . همون جوری که روزها و هفته های و ماه های تقویم رو دیوار اومد و رفت و چیزی نشد. چقدر امید داشتم به اینکه این آزمون رفت ولی میشیم و درست و حسابی واسه آزمون بعدی میخونم باز مثل هر امتحان آیلتس بعد از کلاس های تدریس خصوصی آیلتس یا تدریس خصوصی تافل که میگذره و از این به بعد …. چی بگم که هر روز پول بستنی دابل چاکلت بالا و بالاتر میره و بازم لیونل مسی توپ طلاش رو گرفت و و جشنواره فیلم فجر هم به جاهای جالبش داره ؛ ولی من هنوز تو مرحله مقدماتی خودم موندم . یه روزایی آزمون نمیدادم و میگفتم تابستون بیشتر از آزمون میخونم و پیش میرم ولی آخرش دیدم هیچی …حتی کار بجایی رسید که گفتم تو خونه بمونم و فردا جمعه آزمون ندم … چرا ؟ چون فکر میکردم که برم چون ترازم بد میشه … حالم گرفته میشه … کم کم این تبدیل شد به اینکه نمی رفتم … چون اصلا چیزی بلد نبودم که برم و ازش تستی جواب بدم و وقتم گرفته میشد … خودمونیم چه دم از وقت هم میزدم انگار تو اون چهار ، پنج ساعت اگه خونه بودم می شستم و درس می خوندم.
این سایت رو با هدف تسهیل روابط بین معلم و شاگرد درستش کردم ، نرم افزار خواندم و به خاطر پیشرفت خودم و سایت، mba هم خواندم ولی تجربه روابط دوستانه با استاد و شاگردهای سایت خیلی درس های بزرگتری بهم داد، همیشه در حال یادگیری ام با شما
نظرات
ثبت نظر جدید
هنوز نظری ثبت نشده است.
تماس با ما
تماس از طریق تلگرام
استاد سلام
Ostad salam online school

می خوام از کارهای مهم استادسلام با خبر بشم

اگر «بله» را انتخاب می‌کنید بعد از آن دکمه Allow را هم بزنید.